درس ۳۰ :‌ بگذارید خودِ بازار حرف بزند

درس ۳۰ :‌ بگذارید خودِ بازار حرف بزند

این درس به توصیه‌ی مهمی درباره‌ی تحلیل بازار و بررسی اندیکاتورها اشاره می‌کند. تا انتهای این مقاله را مطالعه کنید، تا از مطالب بیش‌تر و مفیدتری آگاه شوید.

نکاتی درباره تحلیل تکنیکال - بگذارید خودِ بازار حرف بزند

بیش‌تر تحلیلگران تکنیکال مبتدی، و شاید برخی از افراد باتجربه، با تصورات از پیش تعیین‌شده‌شان درباره‌ی نحوه‌ی حرکت و عملکرد بازار به نمودار نگاه می‌کنند. این کار معمولا تحلیل را محدود می‌کند و غالبا نتایج نادرستی به دست می‌دهد. موضوع این مقاله این است که "‌شما نمی‌توانید اراده‌ی خود را بر بازار تحمیل کنید.‌" بازار خودش همیشه به شما می‌گوید قرار است چه کار کند. راز تحلیل تکنیکال این است که پیش از شروع معامله، صبر کنید تا بازار به حرف بیاید، و هر زمان نیز که تصمیم گرفت نظرش را عوض کنید، هم‌چنان به آن گوش بسپارید.

الگو را پیدا کنید

برخی از نمودارها، نظیر نمودارهای مربوط به بازارهای مهم سهام، به نظر می‌رسند برای دوره‌های زمانی طولانی حرکت رو به بالا یا پایین داشته باشند. یافتن روند در این نمودارها کار ساده‌ای است. شکل شماره‌ی ۱ نشان‌دهنده‌ی یک روند طولانی در بازار سهام ایالات متحده است که در ۱۹۹۴ با یک الگوی تثبیت مثلثی به وضوح قطع شد. شکست الگو سیگنال بسیار آشکاری را به همراه دارد. مدتی بعد در ۱۹۹۵، یک پرچم نزولی کوچک نیز در نمودار ایجاد شد و پس از آن، بازار شاهد یک نیروی صعودی برای ایجاد سقف‌های جدید بود.

در شکل شماره‌ی ۲، دلار استرالیا نسبت به دلار آمریکا به مدت پنج سالِ تمام روی نمودار حرکات صعودی و نزولی داشت؛ بنابراین، پیدا کردن یک روند مرتبط با این حرکات کمی سخت‌تر می‌شود. نخستین کاری که باید انجام بدهید، این است که روندهای کوتاه، میان، و بلندمدت را پیدا کنید. از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳، روند نزولی در این بازار با یک خط روند واضح (A) مقاومت شد. وقتی این روند در ۱۹۹۴ به سمت بالا شکسته شد، روند بلندمدت جدیدی (B) آغاز شد.

با وجود این، با سقوط بازار از ۷۷ سنت به ۷۱ سنت، این خط روند حمایتی در ۱۹۹۵ شکسته شد. با نگاهی به عقب در می‌یابیم، صعود ۱۹۹۴ را می‌توان به عنوان یک حرکت صعودی میان‌مدت پرشتاب درون یک روند صعودی بلندمدت پایدارتر تلقی کرد.

بازار

در واقع این مسئله را تا وقتی که بازار سقف ۱۹۹۴ را شکست و به این ترتیب، به این خط روند صعودی بلندمدت جدید (C) اعتبار بخشید، نمی‌‌شد با قطعیت قابل قبولی تشخیص داد.

اتخاذ یک تصمیم معاملاتی

به فرض آن‌که بازار در یک روند صعودی بلندمدت قرار دارد، دومین گام تشخیص حمایت و مقاومت است. یک مقاومت افقی بلندمدت از ۱۹۸۹ تا کف قیمت در اوایل ۱۹۹۲ وجود دارد (در شکل دیده نمی‌شود). خط روند صعودی میان‌مدت از کف ۱۹۹۵ (D) بارها با موفقیت توانست روند صعودی را حمایت کند. سپس، یک اندیکاتور مومنتوم نظیر شاخص قدرت نسبی (RSI) نیز گاوی (صعودی) بودن بازار را نسبت به خرسی بودن آن در نمودارهای روزانه تایید کرد (در شکل نشان داده نشده است).

گام بعدی تشخیص مقاومت است. دلیل این کار این است که یک هدف قیمتی محتمل را ایجاد کنیم؛ این هدف قیمتی در تعیین شرایط ریسک/سود بسیار حائز اهمیت است. اگر مقاومت اصلی در فاصله‌ی کوتاهی قرار داشته باشد، منطقی است که صبر کنیم تا آن سطح شکسته شود تا این‌که ریسک شکسته نشدن آن را به جان بخریم. اتفاق دوم (شکسته نشدن این سطح) می‌تواند بازار را پایین‌تر از حمایت اصلی ببرد و باعث ایجاد ضرر قابل ملاحظه‌ای شود.

در اواخر سقف‌های ۱۹۹۴ نسبتا به راحتی می‌توان مقاومت را نزدیک ۷۷.۸۰ سنت تشخیص داد. تاییدیه‌ی آن را نیز می‌توان در بالای یک کانال معاملاتی میانی مشاهده کرد که در آینده‌ی نزدیک سقف را قطع خواهد کرد. وقتی کف کانال معاملاتی با موفقیت تثبیت شود، هدف قیمت احتمالی در بالای کانال قرار خواهد گرفت.

تصمیم معاملاتی

گام نهایی تشخیص افق معاملاتی شخصی‌تان است. معامله‌گران پوزیشن، کسانی که یک پوزیشن را برای روزها یا هفته‌ها نگه می‌دارند، باید در این نقطه خرید کنند. یک معامله‌گر روزانه یا کوتاه‌مدت به یک چارچوب زمانی کوتاه‌تر می‌نگرد، مثلا ساعتی (شکل شماره‌ی ۳)، تا بتواند بهترین زمان ورود را بیابد. این نمودار نشان می‌دهد، RSI در چند نقطه سقوط داشت و بازار از بالای کانال تا کف کانال برای دو بار در طول این حرکت کوتاه‌مدت، به صورت جانبی حرکت کرد. پیش از خرید، شاید بهتر باشد منتظر بمانید تا بازار به پایین کانال برسد. در واقع، شکست این کانال، شاید سیگنال کوتاه‌مدتی برای فروش در یک روند صعودی میان‌مدت باشد.

جمع‌بندی

با کنترل ماهرانه‌ی داده‌ها در دوره‌ها و چارچوب‌های زمانی مختلف، بازار حقایق زیادی را آشکار می‌کند. وقتی بتوانید جهت کلی بازار را پیدا کنید، همسو با سبک معاملاتی شخصی‌تان می‌توانید تصمیم‌های معاملاتی را اتخاذ کنید. راز اصلی این کار این است که بگذارید خودِ بازار حرف بزند. اگر در پیدا کردن روندها دچار مشکل هستید، بهتر است معامله نکنید - تا این‌که بخواهید خطوط روند و الگوها را به زور روی نمودار بالا و پایین کنید تا به یک نتیجه نادرست برسید. بازار معمولا خلاف انتظارتان عمل می‌کند.


مطالب پر بازدید