درس ۶۶ : اختیارات تحلیلگران
تحلیلهای یک معاملهگر، نه تنها باید منطقی باشند، بلکه باید دارای انعطافپذیری و تناسب نیز باشند؛ در این درس، اطلاعات مفیدی در این مورد به دست میآورید.
نکاتی درباره تحلیل تکنیکال - اختیارات تحلیلگران
این بحث همچنان ادامه دارد که آیا تحلیل تکنیکال یک هنر است یا یک علم. افرادی که آن را یک علم میدانند، به استفاده از معادلات، سیستمهای معاملاتی، و مدلها باور دارند. آنهایی که تحلیل تکنیکال را یک هنر میدانند، به استفاده از خطوط روند، الگوهای تکنیکال سنتی، و تجربه اعتقاد دارند. درست مانند نویسندگان که از اختیارات روزنامهنگاریشان برای ایجاد اندکی تغییر در قوانین نگارشی و برخی حقایق استفاده میکنند، تحلیلگران بازار نیز به صورت انتخابی نقاط مختلفی از نمودار را نادیده میگیرند تا به تحلیلهای منطقیتر و مهمتری دست پیدا کنند.
منطق
تفسیر سختگیرانه و بدون انعطاف قوانین تکنیکال ممکن است باعث شود یک تحلیلگر سطوحِ به ظاهر دقیقی را از حمایت و مقاومت تعیین کنند که در واقع، ضعیف و غیر مرتبط با شرایط بازار هستند. شکل زیر نمودار ۳۵۰ روزهی آلومینیوم را در بورس فلزات لندن نشان میدهد. در سطح ۱۷۴۰، یک خط که پیشتر حمایت بود به مقاومت تبدیل شد. با وجود این، مشخص نیست دقیقا کدام قیمت باید قابل توجه تلقی شود. کف قیمت در ماه ژوئن ۱۷۳۸ است. در سپتامبر ۱۷۳۰ بود. در اکتبر، سقفها ۱۷۴۶ و ۱۷۳۷ بودند.
صرف وقت بیش از اندازه برای تصمیمگیری دربارهی اینکه از کدام قیمت در یک سیستم یا مدل معاملاتی استفاده کنید، باعث میشود فرصتهای سودآور معامله از دستتان بروند. این خط در ۱۷۳۸ کشیده شده، ولی واقعا میتواند با یک ناحیهی مقاومت از ۱۷۳۷ تا ۱۷۴۸ نشان داده شود. وقتی از یک قیمت واحد استفاده میکنید، واکنشهای میانروز در دو حد بالایی و پایینی را میتوان نادیده گرفت و این مسئله به طور خودکار اهمیت بیشتری را بر قیمتهای چندگانهای که در بازار اتفاق میافتند، وارد میکند.
خط حمایت اکتبر - نوامبر در حدود ۱۶۵۵ واضحتر دیده میشود، ولی به این معنی است که دستکم دو میله (بار) به حمایت نفوذ کرده بودند. این نقاط را میتوان نادیده گرفت تا بتوانیم خط حمایتی را به دست بیاوریم که پنج دفعه لمس شده است و بنابراین، میتواند سطح قابل قبولی باشد.
بهترین تناسب
برخلاف تحلیل رگراسیون که در آن، یک خط نشاندهندهی تمام دادهها است، یک کانال معاملاتی خطوط روند حمایت و مقاومت را در سطوحی قرار میدهد که با اکثریت سقفها و کفهای قابل توجه بازار متناسب باشند. نمودار آلومینیوم کانال صعودی کوتاهمدتی را در اواسط ۱۹۹۵ با یک خط حمایت تکنیکال دقیق (پایین کانال) و در عین حال، یک خط مقاومت موازی (بالای کانال) نشان میدهد که دستکم یک بار قطع شده بود. بالای کانالی که در شکل نشان داده شده است، دستکم در سه مورد بالای میلهها را لمس کرد و اهمیت آن بسیار بیشتر از بالای کانالی است که از سقف حداکثری در ماه می رسم شده است.
به همین ترتیب، کانال پایینی بلندمدتتر در ۱۹۹۵ یک پایین کانال موازی را نشان میدهد که ۳ نقطه را لمس کرده ولی کف حداقلی را در فوریه نادیده گرفته است.
شکل دوم ۱۵۰ روز از معاملات آتی آب پرتقال را برای ژانویهی ۱۹۹۶ در بازار بورس نیویورک نشان میدهد. در اواسط ۱۹۹۵، یک روند نزولی بلندمدت دچار بازگشت شد و آب پرتقال به طور واضح در یک کانال شروع به بالا رفتن کرد. اگر بخواهیم به طور دقیق از قوانین خط روند استفاده کنیم، باید یک خط روند حمایتی را از پایین بازار به سمت اولین اصلاح مهم رسم کنیم. این خط روند، که با نقطهچین نشان داده شده است، اساسا بیمعنی است. با استفاده از کف قابل توجه بعدی به عنوان آغاز خط روند، نه تنها میتوانیم یک روند درست را شناسایی کنیم، بلکه یک بالای کانال مقاومتی را نیز میتوان به نمودار اضافه کرد که نشاندهندهی روند صعودی است. توجه کنید که در اینجا نیز کانال صعودی توسط یک محدودهی حداکثری معاملاتی در یک روز نقض شد، ولی همچنان بارها قیمت را لمس کرد.